گاهی نباید فکر کرد،گاهی باید خود را به کوچه علی چپ زد و فارغ از هرگونه فکر و غصه زندگی کرد.
آنگاه میتوانی آسوده باشی کسی نبوده که برایش دنیایت را گذاشته باشی و قدرت ندانسته باشد.آنگاه میتوانی سرت را مثل یک مرد بالا بگیری و خیالت راحت باشد که به کسی خیانت و نامردی نکرده ای.آنگاه میتوانی بدون هرگونه عذاب وجدانی خود را برای یک زندگی آسوده و یک شب تا صبح خوابیدن بدون کابوس آماده کنی.
خودم را به کوچه علی چپ زدم اما آدرسش را یاد نگرفتم و شلوغی و پر از هرج و مرج بودنش حواسم را به خودش پرت کرد.
بین خودمان باشد! کوچه ایست پر رمز و راز...
من تا آخرش را رفتم،هرچند سخت بود ولی آخرش رسید به آینده ای درخشان.

توهم اگر مردش هستی بسم الله.